به گزارش پایگاه خبری بازار سرمایه (سنا)، محاسبه شاخص تنش تجاری توسط موسسه بلک راک Black Rock بزرگترین شرکت مدیریت دارایی دنیا نشان میدهد که این شاخص، برخلاف روند بلندمدت خود طی یک دهه اخیر، طی ماههای اخیر در ناحیه پرریسک قرار گرفته است.
اعمال چندباره تعرفههای تجاری امریکا بر واردات از چین که برخلاف جریان آزاد تجارت و منافع مشترک جامعه جهانی بوده، یکی از شدیدترین مناقشات اقتصادی-سیاسی در دهههای اخیر است و علت این امر، قرار گرفتن اقتصادهای اول و دوم دنیا (که به طور همزمان بیشترین صادرات و واردات دنیا را نیز در اختیار دارند) در مقابل یکدیگر است. البته روند تنشها به شکلی بوده که اعمال تعرفهها، نخست از سمت ایالات متحده آغاز شده است. در مورد دلایل اِعمال تحریمها که میتواند خطرات قابل ملاحظهای را برای اقتصاد جهانی و همچنین اقتصاد ایالات متحده ایجاد کند، به نظر میرسد که علت اصلی موضوع، نگرانی آمریکا از رشد سریع اقتصاد چین و افزایش قدرت اقتصادی این کشور باشد که مترادف با کاهش هژمونی آمریکا در شرق آسیا و تمام دنیا خواهد بود.
مطالعات نشان میدهد که در یک دهه اخیر، چین کانون اصلی سیاست خارجی ایالات متحده بوده است و تلاش زیادی جهت هشدار افزایش نفوذ این کشور توسط ایالات متحده صورت گرفته است. دادهکاوی صورت گرفته توسط موسسه پودینگ (Pooding.cool) بر روی بیش از ۷۵ هزار تیتر نشریه نیویورک تایمز طی ده سال اخیر در مورد تناوب حضور اسم کشورها در تیترها نشان میدهد که در ۶۰ ماه، کشور چین در رتبه نخست قرار گرفته است. این مساله، اهمیت بالای کشور چین برای ایالات متحده و تلاش پوشش کامل اخبار این کشور توسط رسانههای ایالات متحده را نشان میدهد. نکته جالب در این بررسی، تکرار بالای حضور ایران در اخبار ایالات متحده است؛ در سال ۲۰۱۸ (اردیبهشت ۱۳۹۷) به دلیل خروج آمریکا از برجام، در سال ۲۰۱۵ به دلیل آغاز اجرای برجام و در سال ۲۰۱۲ به دلیل آغاز تحریمها.
به نظر میرسد که نحوه پوشش رسانهای اخبار مربوط به چین در ایالات متحده، انتقادات شدید ترامپ از عملکرد چین در رابطه با سرقت مشاغل آمریکاییها و موارد دیگر، ذهنیت جامعه آمریکا و افکار عمومی را بر علیه این کشور آسیایی هماهنگ کرده به شکلی که براساس مطالعه اخیر موسسه مطالعاتی پیو (PEW research center) وابسته به وزارت دفاع ایالات متحده) در ماه نوامبر، بیش از ۶۰ درصد آمریکاییها در سال ۲۰۱۹ نسبت به کشور چین نگرش منفی داشتهاند که این رقم، طی دو سال اخیر رشد محسوسی داشته است. به نظر میرسد اقناع افکار عمومی در ایالات متحده جهت مقابله با نفوذ چین در دنیا، به خوبی صورت گرفته است و این موضوع به معنای حمایت جامعه از سیاستهای تجاری جدید و احتمال بالای موفقیت آنها خواهد بود.
در مورد عملکرد و اثربخشی سیاستهای اعمال شده از طرف ایالات متحده بر متغیرهای کلان چین، به نظر میرسد که افزایش تعرفهها اثر مشهودی بر میزان صادرات چین داشته است. میزان واردات ایالات متحده از چین طی سه فصل اول سال ۲۰۱۹ نسبت به مدت مشابه سال قبل معادل ۱۳.۴ درصد کاهش یافته (و به رقم ۳۴۲ میلیارد دلار رسیده) است و در مقابل واردات از کشورهایی مانند ویتنام (۳۴.۹ درصد)، تایوان (۲۱.۳ درصد)، کره جنوبی (۷.۲ درصد) و ژاپن (۴.۲ درصد)که همگی در منطقه شرق آسیا قرار دارند، افزایش یافته است. به بیان دیگر ایالات متحده با کاهش ۵۳ میلیارد دلاری واردات از چین، اقدام به جانشینی واردات از رقبای منطقهای این کشور با یک افزایش ۲۸ میلیارد دلاری کرده است. مابقی افت واردات ایالات متحده از چین نیز با واردات از مکزیک، هند و اروپا (به ویژه فرانسه) جبران شده است.
براساس آخرین آمار موجود، در اکتبر ۲۰۱۹ نیز میزان واردات و صادرات چین نسبت به ماه مشابه سال قبل به ترتیب با کاهش ۱۰.۲ درصدی و ۱.۳ درصدی مواجه شدهاند.
با توجه به کاهش مشهود صادرات و واردات چین، رشد اقتصادی این کشور نیز با افت محسوس مواجه شده به شکلی که رشد فصل سوم سال ۲۰۱۹ برای این کشور به رقم ۶ درصد رسیده است و این رقم کمترین نرخ رشد ثبت شده از ابتدای دهه ۹۰ میلادی برای اقتصاد چین است. تداوم این روند میتواند سه دهه پیشتازی چین در رشد اقتصادی و بهبود درآمد سرانه جمعیت بیش از ۱ میلیارد نفری آن را با چالشهای اساسی مواجه کند.
در کنار آنچه که در باب اثرات محسوس سیاست تعرفهای ایالات متحده بر چین بیان شد، مجموع شرایط اقتصادی این کشور نیز به شکلی است که فاصله زیادی تا تبدیل شدن آن به یک قدرت جهانی تراز اول وجود دارد و بهبودهای زیادی در زیرساختهای تجاری، اقتصادی، سیاسی و تکنولوژیک این کشور مورد نیاز است تا بتواند به طور کامل در اقتصاد جهانی درگیر شود. با توجه به این شرایط، به نظر میرسد که تداوم جنگ تجاری برای چین هزینههایی بیش از منافع آن به دنبال خواهد داشت و انتظار تعدیل مواضع این کشور و همراهی آن با ایالات متحده جهت دستیابی به توافق تجاری وجود دارد. در سمت مقابل نیز مشکلات و حواشی مربوط به استیضاح ترامپ در فاصله ۱۱ماه مانده به انتخابات و نیاز وی به دستیابی به یک موفقیت چشمگیر، عاملی است که میتواند دستیابی به توافق نهایی را تسهیل کند. به این ترتیب با برداشتن گام های اولیه، انتظار میرود که توافق میان دو کشور به زودی نهایی شود. شایان ذکر است این مساله میتواند رشد تقاضای جهانی برای کالاهای پایه و افزایش نسبی قیمتها را به دنبال داشته باشد.